اگرچه پیش از این در مدح و مذمت چنین موضوعی عریضه ها نوشته شده و سخنان بسیاری رانده شده است اما معالأسف هیچیک از آنها پاسخ شایسته و قانعکنندهای را در قبال منتقدان عرضه نداشتهاند.
برای ورود به بحث اولین سوال مرتبطی که با شنیدن اصل تفکیک جنسیت در ذهن تداعی میشود، چرایی طرح این مسأله و چیستی مراعات و وجوب جداسازی جنسیتها در بطن اجتماع و به تبع آن در سطح مراکز آموزشی و دانشگاههاست.
همگان بر این حقیقت معترفند که زن و مرد مکمل یکدیگرند بطوریکه برای به فرجام رسانیدن این تکمیل و بر حسب فطرت ذاتی و ضمیر خدادادی، خواهان برقراری ارتباط با جنس مخالف و در نهایت تزویج هستند.
خداوند سبحان نیز در مصحف شریف به زیبایی و شیوایی بدین امر بدیهی و نیاز درونی بنی بشر اشاره می کند: «و از نشانه های او اینکه از خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد، آری در این برای مردمی که میاندیشند قطعاً نشانههایی است. / سوره روم – آیه 21»
شاید در وهله نخست و با استناد به آیه فوق، اصل روابط بین زن و مرد خالی از اشکال به نظر آید اما میباید این نکته مهم را مدنظر داشت که قرآن کریم در آیات دیگری به تعیین حدود و ثغور این قبیل ارتباطات پرداخته و پیششرط هایی را در این رابطه ملحوظ داشته است.
آیات 5 و 6 از سوره مؤمنون، در تشریح حد و مرز روابط فیمابین ذکور و أناث این چنین بیان میدارد: «و کسانی که پاکدامنند و دامان خویش را حفظ میکنند مگر در مورد همسرانشان یا کنیزانی که بدست آوردهاند، که در این صورت بر آنان نکوهش و سرزنشی نیست.»
غرض از این آیات آنکه اسلام و قرآن، روابط آزاد میان زن و مرد را تنها در ساختار تعریف شده "خانواده" جایز شمرده و برقراری مراودات نامتعارف و خارج از چارچوب معین زندگی زناشویی را مذموم و ناپسند میشمارد.
تعیین چنین چارچوب هایی نه تنها به حیطه روابط فیزیکی و لذایذ جسمانی زن و مرد خلاصه نمیشود بلکه حوزه روابط دیداری، شنیداری، احساسی و عاطفی را که شاید در نگاهی سادهانگارانه، خالی از اشکال به نظر آید را نیز در بر میگیرد.
از همین روست که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطابه ای عتابآلود نسبت به یکی از کارگزاران حکومتی خویش چنین میفرمایند: «به من خبر رسیده است که زنان شما در بازارها دوشادوش مردان راه میروند. آیا غیرت شما به حرکت در نمیآید؟! این را بدانید کسی که غیرت ندارد هیچ چیزی در او نیست.»
با اندکی تأمل و تدقیق پیرامون اوامر گهربار حضرتش می توان دریافت، اعمال تفکیک و جداسازی جنسیتها از یکدیگر نه تنها افراط و زیادهروی بشمار نمیرود بلکه عین اعتدال و میانهرویست که تعمیم آن به حوزه علمآموزی و عرصه دانشگاه نیز بعنوان اقدامی پیشگیرانه از آسیبهای اجتماعی آتی، راهگشا خواهد بود.
دانشگاههای ایران اسلامی عمدتاً از دانشجویانی متشکل است که پس از گذراندن تحصیلات 12 ساله عمومی و به امید دانشاندوزی مضاعف، از مدارس منفک شده جنسیتی، راهی کلاسهای مختلط دانشگاهی میشوند.
جالب آنکه این تغییر فضای آموزشی از منفک به مختلط، درست در سنینی صورت میپذیرد که بیشترین غلبه احساسات بر عقل آدمی حادث شده و هیجانات سرکش و شور و نشاط جوانی بر انسان مستولی میگردد.
در چنین شرایطی جوان تازه راهیافته به دانشگاه میبایست هم درسش را به درستی و شایستگی بخواند و هم از پس غلبه بر غلیان احساساتش برآید که شاید برای بسیاری تأمین توأمان این دو، امری غیرممکن و ناشدنی بنمایاند.
از اینجاست که به مرور زمان و اندک اندک اُفت تحصیلی خودنمایی میکند و مشروطیها یکی پس از دیگری فرا میرسند و دانشجوی جوان را به مسائل و مشکلات عاطفی و احساساتی شدیدی مبتلا میکند.
حال اگر دانشجویی بتواند با تکیه بر منطق و دیانتش یا با مساعدت خانواده و اطرافیان دلسوزش، از پس غلبه بر چنین معضلات ناخواستهای برآید، شاهکار کرده است؛ اما در غیر این صورت، طلاییترین دوران زندگانیاش را در پیش پای احساسات سرکش ولی زودگذر خویش مذبوح میسازد!
از دیگر سوی، اختلاط دختران و پسران در کلاس های دانشگاهی موجب تقویت حس تبرّج و خودآرایی و ایضاً تشدید روحیه "خود عرضهداری" از طرف هر دو جنس مذکر و مؤنث میگردد که علت این امر، تنها و تنها در جذب و البته جلب نظر جنس مخالف تعریف میشود.
همین روحیه "خود در معرضگذاری" جوانان پس از مدتی منتج به "تنوعطلبی افراطی" می شود که بدبختانه بعدها روال ثابت و نظم زندگانی افراد تنوع خواه را تحتالشعاع قرار داده و تمامی شئون حیات ایشان منالجمله بحث تشکیل خانواده و ازدواج را با سوءتأثیر مواجه خواهد نمود.
از این روی هنگامی که میتوان با اعمال و اجرای طرح تفکیک جنسیتی، راندمان و بازدهی مراکز آموزش عالی را ارتقاء داد، چرا کار امروز را به فردا واگذارده و دلایلی واهی همچون مقاومت و مخالفت معدودی از دانشجویان، لجنپراکنی معاندان و ایضاً باطلالسحر بافتنهای خناسان را در حکم بهانههایی به جهت عدم اجرای طرح تفکیک مطرح نموده و بالفعل نمودن این امر اساسی بالقوه را به تأخیر اندازیم؟!
در سالیان اخیر یکی از عمده تأکیدات مؤکد رهبری فرزانه انقلاب اسلامی، موضوع «وحدت حوزه و دانشگاه» و همچنین استفاده از ظرفیتها، تجربیات و پیشرفتهای متقابل این دو نهاد علمی و معرفتی از یکدیگر بوده است.
در همین راستا، یکی از اولویتدارترین موارد در مبحث تشریک مساعی دانشگاه و حوزههای علمیه، گرتهبرداری دانشگاههای سراسر نظام اسلامی از ابتکار حسنه تفکیک محل تحصیل خواهران و برادران طلبه در حوزه های علمیه کشور است.
جای نیکبختی است که برخی از دانشگاهها و مراکز آموزشی فعال در حوزه علوم انسانی همچون؛ «دانشگاه امام صادق(ع)»، «دانشگاه علامه طباطبایی»، «دانشگاه الزهراء(س)»، «دانشگاه امام حسین(ع)» و ...؛ بعنوان پیشگامانی موفق در عرصه جداسازی جنسیتی مطرحند و چه از نظر کیفیت آموزشی و چه از لحاظ حفظ سجایای اخلاقی، در قیاس با دانشگاههای مختلط همسنخ خویش، موفقتر بوده و از جمله سرآمدان عرصه آموزش عالی جمهوری اسلامی محسوب میشوند.
کوتاه سخن آنکه، شایسته است که با تحقق امر جداسازی و تفکیک محیط آموزشی جنسیتها از یکدیگر، علاوه بر اجرای صحیح الگوی آموزشی ایرانی – اسلامی و جایگزینی آن بجای مدل مرسوم و البته منحط غربی، گامی مؤثر در جهت بهبود روند تحصیل و تهذیب نفس دانشجویان و جوانان برومند ایران اسلامی برداریم.
نوشته شده توسط :محمد زندی::نظرات دیگران [ نظر]